امام زمان (عجل اللّه فرجه الشریف) شیعیان را به خود وا نمی گذارد

و اما فساد واقع در دین و شریعت که در دست شیعیان است،هرگاه امام(علیه السلام) بخواهد و مصلحت باشد، آن را زایل و دفع می کند و غیبت آن حضرت مانع از آن نیست؛ زیرا که هر چند آن حضرت غایب باشد از نظر شیعیان خود، شیعیان از او غایب نیستند _ چنان که از توقیع مبارک آن حضرت که برای شیخ مفید رضوان الله علیه مرقوم داشته استفاده می شود که فرموده (انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لا تاسین لذکرکم، و لولا ذلک لاصطلمّتکم الاوا و احطت بکم الاعدا) یعنی بدرستی که ما به خود واگذارنده نیستیم مراعات شما را و فراموش کننده نیستیم یاد کردن شما را، و اگر این طور نبود، ریشه کن می کرد شما را سختی ها، و دشمنان احاطه می کردند شما را.

و اما قطعی شدن احکام وظنّی بودن آنها مربوط به ظهور و غیبت آن حضرت نیست. هرگاه اراده فرماید که شیعیان خود را به مرحله قطع و یقین برساند، می رساند _ چه غایب باشد و چه ظاهر _، بلکه مبنای امر قطع و ظن سر دیگری است که علمای اعلام در محّل خود ذکر کرده اند. پس کسی که حقیقة طالب حقّ و صدق است و نیت او خالص برای خداست و طینت و سرشت او صاف و پاک و باطن او نیکو و بی آلایش است حضرت او را به مقام قطع و یقین می رساند، هرچند حضرتش را نبیند، و کسی که طلب حق راستگو نباشد یا طلب حق نباشد، ظهور و دیدن امام برای او نفعی ندارد، هر چند مشافهة و حضورا مورد خطاب آن حضرت واقع شود _ چنان که مضمون بعضی از فقرات بعض از دعاهای آن حضرت است که می فرماید« ما ضرنی غیبتی، و لا نفعهم حضورهم» یعنی ضرر نمی رساند به من غایب بودن و نفع نمی دهد ایشان را حاضر بودنشان _ و نیز فرمونده است: « ما من عبد احبنا و اخلص فی معرفتنا و سئل مسالة الا و نفثنا فی روعه جوابا لتلک المسالة» یعنی: نیست بنده ای که ما رو دوست بدارد و در شناسایی ما اخلاص نشان دهد و از مسئله از او سوال شود مگر آن که به دل او می اندازیم جوابی را برای آن مسئله و خدای تعالی می فرماید:« و الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا»